ايران بزرگ
معرفی یک وب مستر توپ
سلام این یک مب مستر که بدک نیست یه سر بهش بزنید فقط یادتون باشه باید جاوا رو سیستمتون نصب باشه قردوغه همه شما Http://www.chat-master.coo.ir
هيليليليليليليلي
به افتخار مملی كه به جمعمون پيوست
بزن اون دست قشنگه رو
همه دست دست
آهااااااان، بييييياااااا
شـلـــــــــــــه شــــلــــــــهههههه

اولین پست من

با عرض سلام خدمت کلیه دوستان امید وارم بتونم در وبلاگ نقش موثری ایفا کنم قردوقه همه شما
سخن یک آریایی
كورش بزرگ فرمود: فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و موميايي به خاك سپارند تا اجزاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.
اعتماد ملي: بازار موسيقي تلفن همراه سال 2007 به‌طور كامل تحت‌الشعاع يك محصول بود؛ ‌iPhone اپل. اما سرويس‌هاي ديگري هم روي كار آمده‌اند كه نشان‌دهنده آينده درخشان صنعت موسيقي در تلفن‌هاي همراه هستند.

كمپاني ‌AT&T سرانجام با راه‌اندازي سرويس دانلود آهنگ‌هاي كامل خود، وارد رقابت با ‌Sprint و ‌Verizon Wireless شد.

استراتژي ‌AT&T براي اين سرويس، ترغيب ‌eMusic و ‌Napster به ارائه نسخه موبايل سرويس‌هاي ديجيتال موسيقي خود است تا كاربران بتوانند به‌طور مستقيم از تلفن‌هاي همراه خود اقدام به خريداري آهنگ‌هاي مورد علا‌قه خود كنند.

اين اپراتور همچنين ارائه‌دهنده انحصاري گوشي‌هاي تلفن همراه آيفون بود؛ تلفن همراهي كه در كمتر از 3 ماه، يك ميليون دستگاه از آن به فروش رسيد.

كمپاني ‌Rhapsody نيز وارد بازي تلفن همراه شده است. اين كمپاني ابتدا اقدام به خريداري سرويس ‌Urge از ‌MTV كرد و سپس وارد همكاري با ‌Verizon Wireless و ‌Napster شد.

بخش ديگري از بازار موسيقي تلفن همراه، مربوط به استفاده از آهنگ‌هاي گروه‌ها و خواننده‌هاي محبوب در زنگ تلفن‌هاي همراه بود.

‌Verizon با استفاده از نام‌هاي بزرگ پيشروي اين امر بود و ‌AT&T نيز با ارائه انحصاري برخي آهنگ به عنوان زنگ موبايل پيشرفت خوبي داشته است.

اما در بازار تلفن‌هاي همراه به جز آيفون محصولا‌ت ديگري نيز در زمينه موسيقي تلفن همراه قابل توجه بوده‌اند كه از جمله آنها نوكيا ‌95N ، ‌HTC Touch ، ‌LG Voyager ، سامسونگ ‌700F و سوني‌اريكسون 960W بوده است.

نوكيا ‌95:N تلفن همراه ‌95N نوكيا از فرمت‌هاي گوناگون موسيقي ديجيتال مانند ‌3MP ، ‌WMA و ‌RealAudio پشتيباني مي‌كند و امكان پخش راديوي موج ‌FM را نيز دارد. ويژگي بلوتوث اين تلفن همراه، به كاربران اجازه پخش موسيقي از طريق پخش‌كننده‌هاي ديگر را مي‌دهد. امكان استفاده از ‌Wi-Fi و همچنين سرويس ‌Ovi نوكيا (در مدل‌هاي اروپايي ‌95) N و نيز حافظه 8 گيگابايتي آن، دسترسي به موسيقي آنلا‌ين را بسيار آسان مي‌كند.

: HTC Touch تلفن همراه تمام صفحه لمسي كه از سيستم عامل ويندوز موبايل 6 استفاده كرده و مجهز به سيستم موسوم به ‌TouchFLO است. كمپاني ‌Sprint اين تلفن همراه را به‌طور انحصاري در ايالا‌ت متحده به فروش مي‌رساند. ويژگي لمسي اين تلفن همراه، دسترسي مستقيم كاربران آن را به فروشگاه موسيقي و سرويس‌هاي ويديويي ‌Sprint را ميسر مي‌سازد. كاربران تلفن همراه ‌HTC Touch همچنين امكان ارتقاي حافظه گوشي خود تا 4 گيگابايت از طريق كارت ‌microSD را دارند.

: LG Voyager اين تلفن همراه كه در اروپا با نام ‌Prada شناخته شده است، امكان پخش فرمت‌هايي مانند ‌3MP ، ‌WMA ، ‌AAC و... را دارا است و كاربران نيز مي‌توانند از طريق كارت‌هاي ‌microSD ، حافظه تلفن همراه خود را تا 8 گيگابايت افزايش دهند. اين گوشي به‌طور انحصاري توسط ‌Verizon توزيع مي‌شود و كاربران آن مي‌توانند از تمام سرويس‌‌هاي چندرسانه‌اي ‌VCast اين كمپاني استفاده كنند.

سامسونگ700:F تلفن همراه مولتي‌مدياي فوق‌العاده كوچك سامسونگ، از ويژگي ‌drag and drop برخوردار است كه جست‌وجو براي محتوايي خاص مانند موسيقي را بسيار آسان مي‌كند. حافظه اين گوشي چندان زياد نيست اما امكان ارتقاي حافظه آن تا 4 گيگابايت ممكن است. گفته مي‌شود كه اين گوشي تلفن همراه در كريسمس تحت عنوان ‌940U توسط ‌Verizon عرضه خواهد شد.

سوني اريكسون ‌960:W مدل واكمن ‌960W سوني اريكسون داراي 8 گيگابايت حافظه، صفحه نمايش 8/2 اينچي، دوربين 2/3 مگاپيكسلي و واي فاي است. اين تلفن همراه از فرمت‌هاي صوتي مانند ‌3MP و ‌AAC پشتيباني مي‌كند.


salam omid varam hale hameye bazdid konandegan khob bashe
سهراب : گفتي چشمها را بايد شست ! شستم ولي.....
گفتي جورديگر بايد ديد! ديدم ولي.....
گفتي زبر باران بايد رفت رفتم ولي
او نه چشم هاي خيسو شسته ام را نه نگاه ديگرم را هيچکدام را نديد فقط در زير باران با طعنه اي خنديدو گفت :
ديوانه ي باران نديده
مرحله جدید طرح ارتقاء امنیت اخلاقی از امروز

فرمانده انتظامی تهران بزرگ گفت : با فرا رسیدن فصل زمستان مرحله دیگر طرح ارتقای امنیت اخلاقی در زمینه بدپوششی ها و برخورد با تولید و عرضه کنندگان پوشاک نامناسب از روز ‌یکشنبه هجدهم آذر اجرا و تشدید می شود.

واحد مرکزی خبر : سرتیپ رادان در حاشیه نشست با ماموران گشت های ارشاد و ارائه شاخص ها و وظایف آنان افزود: امروز مردم از طرح امنیت اجتماعی راضی هستند؛ اما این کافی نیست و باید تلاش کرد تا تمام موضوعات امنیت اجتماعی نهادینه شود.
وی گفت: از یکشنبه با افزایش گشت های ارشاد در سطح شهر، با کسانی که پوشش مناسبی نداشته باشند ( از جمله پوشیدن چکمه های بلند، شلوارها و مانتوهای تنگ و چسبان، پوشیدن کاپشن بدون مانتو و استفاده از کلاه بدون روسری یا مقنعه) برخورد خواهد شد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ افزود: در صورت مشاهده این افراد ابتدا به آنان تذکر داده می شود و درصورت اصلاح در محل رها می شوند ، اما در صورت اصلاح نکردن به پایگاه پلیس امنیت منتقل و بعد از مشاوره و اصلاح پوشش خود و اخذ تعهد آزاد خواهند شد.
سرتیپ رادان ادامه داد: در صورت استعلام و داشتن تخلفات مکرر فرد خاطی به مراجع قضایی معرفی خواهد شد.
وی گفت: امروز دستگاه قضایی و نیروی انتظامی توانستند در یک اقدام هماهنگ هزینه جرم را بالا ببرند و مجرمان بدانند که برای ارتکاب جرم باید هزینه سنگینی را پرداخت کنند.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ افزود : در این طرح همانند گذشته با اصنافی که به خانم های بدپوشش خدمات ارائه کنند برخورد می شود.
سرتیپ رادان با بیان اینکه در این طرح ماموران حق برخورد خشن را با افراد بدپوشش ندارند تصریح کرد: برخورد با اراذل و اوباش سخت و شکننده است، اما نحوه برخورد با بدپوششی ها باید نرم و برای اصلاح وضع موجود باشد.
وی گفت: از زمانی که طرح بدپوششی در تابستان آغاز شد بر اساس گزارش ها چهره شهر عوض شد و تاثیرات آن به وضوح قابل مشاهده است به طور مثال تا چندی پیش که تهیه لباس برای خانم ها مشکل بود و به سختی پوشاک مناسب در فروشگاهها پیدا می شد؛ در حال حاضر الگوی تولید و عرضه پوشاک تغییر کرده است.
سرتیپ رادان افزود: بعد از این مرحله، جمع آوری سی دی فروشان غیرمجاز به طور جدی در دستورکار است که به این افراد توصیه می شود قبل از اجرای طرح دست از کارشان بکشند زیرا این طرح همانند طرح برخورد با اراذل و اوباش و توزیع کنندگان موادمخدر خواهد بود.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ با اشاره به نظارت بیشتر پلیس های زن بر پیست های اسکی گفت: در این خصوص به پلیس ها دستور داه شده است، با مظاهر بدحجابی، تورهای غیر مجاز و همچنین خودروهای غیر استانداردی که برای حمل و نقل افراد استفاده می شود برخورد کنند.
وی گفت: تعدادی از پلیس های زن دوره اسکی را طی کرده اند که بتوانند حضور موثری در پیست های اسکی داشته باشند.
سرتیپ رادان درباره اشاعه دهندگان بلوتوث های غیر مجاز در جامعه گفت: بر اساس قانون با تهیه و توزیع کنندگان اینگونه تصاویر برخورد خواهد شد.
فرق عشق و دوست داشتن...
عشق در لحظه پديد مي آيد، دوست داشتن در امتداد زمان .عشق معيارها را در هم مي ريزد ، دوست داشتن بر پايه معيارها بنا مي شود .عشق ويران كردن خويش است و دوست داشتن ساختني عظيم .عشق ناگهان و ناخواسته شعله مي کشد، دوست داشتن از شناختن سرچشمه مي گيرد عشق قانون نمي شناسد ، دوست داشتن، اوج احترام به مجموعه اي از قوانين طبيعي است عشق فوران مي کند چون آتشفشان و شره مي کند چون آبشاري عظيم،دوست داشتن جاري مي شود چون رودخانه بر بستري با شيب نرم .عشق ، دق الباب نمي کند ، حرف شنو نيست ، درس خوانده نيست ، درويش نيست،حسابگر نيست ، سر به زير نيست ، مطيع نيست ،ديوار را باور نمي کند ، کوه را باور نمي کند ، گرداب را باور نمي کند ، زخم دهان باز کرده را باور نمي کند ، مرگ را باور نمي کند؛ و در آخر سربازي نرفته نيست؛ دشمن هم نيست .
*عشق لطفي است بي معنا*عشق موجي است بي دريا*عشق افسانه اي است گنگ*عشق سوختن وخاكستر شدن است
هنر زندگي
گذشته ­ات را بدون هيچ تاسفى بپذير
با اعتماد، زمان حال ات را بگذران و بدون ترس براى آينده آماده شو
ايمان را نگهدار و ترس را به گوشه اى انداز
شک هايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن
زندگى شگفت انگيز است فقط اگر بدانى که چطور زندگى کنى
زیارت واقعی امام حسین(ع)
شخصی از بزرگان هندبه قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر
آمدومدت شش ماه در آنجا ساکن شدودراین مدت داخل حرم مطهر
نشده بود و هروقت زیارت حضرت امام حسین(ع)را اراده می کرد،
بر بام منزل خود رفته،به آن حضرت سلام می کردو او را زیارت
مینمود؛تا اینکه سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان
آن عصرومرسوم به «نقیب الاشراف»بود رسانید.
سید مرتضی به منزل او رفت ودر این خصوص او را سرزنش
نمود و گفت:«از آداب زیارت در مذهب اهل بیت(ع) این است که
داخل حرم شوی وعقبه وضریح را ببوسی. این روشی راکه تو
داری،برای کسانی است که در شهرهای دور میباشند ودستشان به
حرم مطهر نمی رسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید گفت:«ای نقیب الاشرف» ازمال
دنیاهر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و
گفت:«من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش
رابدعت و زشت میدانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید،آه سردی از جگر پر دردش
کشید. سپس از جا برخاست و غسل زیارت کرد و بهترین لباسش
را پوشید و پا برهنه وبا وقار از خانه خارج شد و با خشوع و
خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا اینکه
به در صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید.سپس
برخاست و لرزان،مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد
در آب انداخته با شند، بر خود می لرزید و با رنگ و روی زرد،
همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، حرکت
می کرد تا اینکه وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا
آورد و زمین را بوسید و بر خاست و مانند کسی که در حال
احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را
به در رواق رسانید.
چون چشمش به قبر مطهر افتاد،نفسی اندوهناک بر آورد و
مانند زن بچه مرده،ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی دلگداز
گفت:«اَهَذا مَصرَعُِِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء ؟
آیا اینجا جای افتادن امام حسین(ع) است؟آیا اینجا جای کشته
شدن حضرت سید الشهداء است؟»
پس فریاد کرد ونقش زمین شد وجان به جان آفرین تسلیم نمود
و به شهیدان راه حق پیوست».
عید سعید غدیر بر تمامی شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع)مبارک باد
از روز ازل ســاقـی می خــانه علی بود در نــای زمان نـعــره مستــانه علی بود
مقصـود حق از گـردش پیــمانه علی بود در وادی خم هم خم و خمخانه علی بود
أَینَ الطّٰالِبُ بِدَمِ المَقتُولِ بِکَربَلٰاءَ
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش










(عشق بازی)

عشــق بـازی کار هر شیـاد نیـسـت ایـن شکــار دام هر صیــاد نیــست
عــاشـقی را قـابــلـیـت لازم اســــت طـالب حـق را حـقیقـت لازم اسـت
عـشـق از مـعشـوق اول سـر زنـــد تا به عـاشـق جـلوه ی دیگـر کــند
تـا بـحـدی کــه بــرد هـستــی از او سرزند صد شورش و مستـی ازاو
شـاهــد ایــن مـدعی خــواهـی اگــر بر حــسین و حـالـت او کــن نــظـر
روز عـاشـورا در آن میـدان عـشـق کـرد رو را جـانب سلـطـان عشــق
بار الـهــا ایــن ســرم ایــن پـیـکـرم ایــن عـلـمـدار رشـیـد ایــن اکــبـرم
این سکـینه ایــن رقیـه ایــن ربــاب این عروس دست وپاخون درخضاب
این من و این ساربان این شمردون این تن عریان میان خـاک و خـون
این من و ایـن ذکـر یـا رب یـا ربــم ایـن من و ایـن نـالـه هـای زیـنـبـم
پس خطاب آمد زحق کی شاه عشق ای حـسین ای یکـه تـاز راه عشق
گر تو بـر من عـاشقـی ای مـحـتـرم پرده بَرکش من به تو عـاشق ترم
غـم مـخور کـه مـن خـریـدار تــوام مـشتــری بـر جـنـس بــازار تــوام
هـر چـه بـودت داده ای در راه مـا مـرحبـا صـد مرحبـا خـود هـم بیـا
خود بـیـا کـه می کـشم مـن نـاز تـو عرش و فـرشم جملـه پـا انداز تـو
لـیـک خـود تنهـا نیـا در بــزم یــار خـود بیــا و اصغــرت را هـم بـیـار
خـوش بـود در بـزم یـاران بـلـبـلـی خــاصه در منقــار او بــرگ گـلـی
خـود تـو بـلبـل گــل علـی اصـغـرت زودتــر بـشـتـــاب ســوی داورت
كلاماتي از امام حسين(ع)و
:: هر کس خدا را بپرستد و خق بندگی او را بجای آورد , خداوند به او بیش از آنچه می خواهد می رساند .:: اگر سه چیز نبود , هرگز فرزند آدم سر تسلیم فرو نمی آورد : فقر و نیازمندی , بیماری و مرگ .:: بخیل کسی است که در سلام کردن بخل ورزد. نيز می فرمایند : به کسی که سلام نداده اجازه صحبت ندهید.:: هر کس از کار فرو ماند و راه تدبیر بر او بسته شود , کلیدش مداراست.:: خداوندا مرا با احسان خود , فزون طلب منما و با بلا و گرفتاری
انسان و فضا
ازجمله ي آنچه ارزش انجام دادن دارد كمتر كاري است كه بدون خواب وخيال تحقق يابد. اما آنچه درخوا ب مي بينيم درصورتي ثمر بخش تواند بود كه مهار عقل شود وپايه اي ازواقعيت داشته باشد.اگرچه بيشتراز2000 سال است كه انسانها به حدس وگمان سخن ازمسافرتهاي فضايي رانده اند.تنها درآغاز قرن هفدهم بود كه اين حدس وگمانها پايه اي علمي يافت.

در سال 1609 گاليله تلسكوپ نوزاد را به سوي آسمان چرخانيد ونخستين انساني شد كه به چشم خود(هرچند از پشت پرده ي غباري كه زائده ي معايب عدسي هاي ابتدايي دوربين بود) وجود جهانهاي ماوراء زمين را مشاهده كند . گاليله مايه ي مشخص كوههاي عظيم را بر دشتي برهوت ماه گسترده ديد . يك لمحه چشمش برمعماي حلقه هاي زحل افتاد وازدرك آن عاجز ماند . زهره را ديد،به صورت هلال كوچك درخشاني كه چون قمري دوردستبزرگ و كوچك مي شد . واز همه مهمتر،چهار نقطه ي نوراني در مداري گرد سياره ي مشتري در گردش ديد وبا اين كشف به اين عقيده كه ا جرا م سماوي همه گرد زمين مي گردندبراي هميشه پايان داد . در واقع ،اگر مشتري چهار قمرداشت و زمين تنها يك قمر،شايد انسان در نظام عالم آنقدر مهم نبود كه خود مشتاقانه تصورمي كرد.

هنوز يك قرن نگذشته ،كيهان مسدود و منظم قرون وسطائي كه چون بنائي سه طبقه تنها ازآسمان(بهشت)،زمين و دوزخ تشكيل يافته بود به فراموشي سپرده شد.شايد آخرين آثارش را در((بهشت گمشده ي))ميلتن (1667)بيابيم ،وحتي در اين مورد نيز پيداست كه ميلتن از نجوم

نو ومقياس عظيم جهان واقعي هستي به خوبي آگاه بوده است.فقط يك عمر زودتر،شكسپير در اشعار ((شك كن كه ستاره ها آتش اند شك كن كه خورشيد حركت مي كند))به تصور زمين ساكن و آسمان گردان درود فرستاده بود.ميان اين دو استاد زبان انگليسي آبراهه ي عظيمي است كه ما آن را انقلاب كپرنيكي مي ناميم.

چون اين ستاره شناسي لهستاني نيكلاس كپرنيك بود كه در قرن پانزدهم با انتشار نظريه اي

از منظومه ي شمسي كه درآن خورشيد هسته ي مركزي است و زمين تنها يكي از سياراتي است كه گرد آن مي چرخند راه را براي تصوير تازه ي كيهان كوبيده بود.اين نظريه را دودانشمند ديگر ثابت كردند.اولي در قرن هفدهم يوهانس كپلر بودكه پس از سالها محاسبه ي

بردبارانه وبي نهايت بار گمراه شدن در بن بست هاي رياضي قانونهائي را كشف كرد كه حاكم بر حركت سياره ها هستند- وامروز حركات سياره هاي مصنوعي ما يعني همان گردونه هاي خبرياب فضائي را كنترل مي كنند.ساده ترين و شگفت انگيزترين قانون در جمع قانونهاي سه گانه ي كپلر قانون اول بود- اينكه مدار حركت سياره ها گرد خورشيد ،بر خلاف تصور همه و از جمله كپرنيك دايره ي كامل نيست،بلكه منحني بسيار پيچيده تري است كه بيضي ناميده مي شود .سپس يك نسل بعد نيوتن كبير ظهور كرد و آخرين نشانه هاي حكمت ماوراءا لطبيعه را از آسمانها زدود و منظومه ي شمسي را به صورت دستگاه عظيم واحدي درآورد كه تك تك حركات آن به كمك يك قانون جامع-قانون جاذبه ي عمومي- توضيح داده مي شد.ماده ي ملكوتي اجرام سماوي وماده ي زمخت زمين خاكي هر دو از قانونهاي واحدي پيروي مي كردند.پس ديگر فرقي بين اين دو نمي شد گذاشت.و بدينسان وضع ضد ونقيضي پيش آمد:در حالي كه دوربينهاي نجومي تازه كيهان را به مقياسي كه دروراء روياهاي مردم اعصار پيشين بود گسترش مي دادند دانش جديد اين كيهان بسيارگسترده تر را قابل درك و حتي آشنا جلوه گر مي ساخت. نجوم از تملك الهيات خارج مي شد و شاخه اي منشعب از جغرافيا مي گرديد .

مجموع اين كشفها كه همزمان با رونق اكتشافات زميني صورت مي گرفت . كليه ي زمينه هاي انديشه و فرهنگ انساني را تحت تاثير قرار و نه تنها آهنگ پيشرفت دانش و فن نو را سريع تر ساخت بلكه چون محركي روي تخيل انساني عمل كرد.

هنوز بيش ازسي تا چهل سال از ظهور نخستين تلسكوپ نگذشته بود كه ادبيات كاملي در زمينه ي مسافرت فضائي به وجود آمد كه داستان را با دانش تازه در هم مي آميخت .

موشك و هنر موشكي

كار كه انجام شد هميشه آسان به نظر مي آيد. سالهاي كوشش ،سهوها ،نا كاميها و بگو مگوها

با كارشناساني كه فرياد مي زدند (( محال است! )) فراموش مي شوند. در عوض همه مي پرسند : (( چرا اينقدر طول كشيد؟ ))

تا سال 1942 هيچ موشك بزرگي از زمين جدا نشده بود. تنها چند موشك كوچك مايعسوز پرواز كرده بودند آن هم اغلب نه چندان بلند و نه چندان خوب .ساختن موشك شايد بزرگترين جهشي باشد كه در زمينه ي تكنو لوژي تا آن زمان در دنياانجام گرفته بود . چيز مشابهي براي آن وجود نداشت ،حد اقل تا چند سال بعد مادامي كه دانشمندان پروژه ي آمريكائي مانهاتان هنوز شروع به طرح كارخانه هاي دهها ميلييون دلاري و چند هكتاري نكرده بودند تا فلزي را توليد كنند كه قبلآ به مقاديري كه براي چشم برهنه قابل ديدن باشد استخراج نشده بود از آنجا كه اجزاء اساسي و جزئي از هسته ي مركزي تمام گردونه هاي فضائي امروز را تشكيل مي دهند و تا مدت هاي مديد در آينده نيز تشكيل خواهند داد ،درك مشكلاتي كه در كار برنامه ي موشكي آلمان پيش آمد و چگونگي حل آنها كاملآ اهميت دارد .

لازم است هم اكنون و همينجا بگوييم كه موشك را كسي اختراع نكرد . تقريبآ همه ي قطعاتي كه در ساختن يك موشك مايعسوز به كار مي روند قبلآ توسط كنستانتين تسيو لكوفسكي ،هرمان ابرت و ديگر پيشا هنگان فضا نوردي وصف شده بودند.

و دكتر گادارد بردبار حتي بيش از اين كرده بود: او خود بيشتر قطعات اصلي موشك را به دست خود ساخته و آزمايش كرده بود. و حتي قبل از سال 1935موشك هائي را كه 45 كيلو وزن داشتند تا 250و 2 متري پرواز داده بود .

قلب يك موشك مثل همه ي وسائل حركت ، موتور آن است . موتور موشك در اساس كوره اي است با يك انتهاي باز كه در آن ماده ي سوختي به ميزان بي سابقه اي سوزانده مي شود و فر آورده هاي احتراق به حد اكثر سرعت ممكن از طريق سر لوله ي باريك شونده اي خارج مي شوند . روي كاغذ هيچ چيز از موتور موشك ساده تر به نظر نمي رسد اما موتور در واقع بايد بتواند تراكم از گرما ، لرزش و فشار را با ايمني در خود محدود كندكه طرح و آزمايش آن ممكن است هزارها سال كاري طول بكشد و ميلييون ها دلار خرج بردارد .

ميان پرده اي ديگر گذر در آمريكا

روز بيستم سپتامبر1956،تقريبآ يك سال پيش از آنكه اسپوتنيك در مدار قرار گيرد ، موشكي از كيپ كاناورال برخاست و قوسي رو به پهنه ي اقيانوس اطلس در فضا ترسيم كرد .كار موشك نيروي زميني ايالتهاي متحده از هر لحاظ بي عيب بود و آخرين طبقه ي آن 21000كيلومتر در ساعت سرعت گرفت ،سرعتي كه هيچ شئ ساخت بشر تا آن وقت بدان نرسيده بود.تنها افزايش8000كيلومتر سرعت در ساعت براي در مدار قرار دادن آن كافي مي بود.

اين موشك به آساني مي توانست به سرعت مداري برسد،دليل نرسيدن آن همانقدر ساده است كه باورنكردني.وزارت دفاع امريكا كه حدس زده بود كه نيروي زميني ممكن است نخست ماهواره ي غير مجازي در مدار قراردهد و سپس عذر خواهي كند دستور اكيد صادر كرده بود كه طبقه ي آخر حتمآ بايد خالي باشد واز دكتر ورنهر فن براون شخصآ خواسته شده بود كه براجراي اين دستور نظارت كند .تنها 16ماه بعد بود ،وقتي كه ديگر دو ماهواره ي روسي در فضا مي چرخيدند كه فن براون فرصت پرتاپ موشك مشابهي را با يك طبقه ي آخر(( زنده ))به دست آورد .طبقه ي نهايي آن نخستين ماهواره ي ايالتهاي متحده يا اكسپلور بود.

در چشم مردم جهان امريكا مسابقه ي فضائي را باخته بود واحساس سرشكستگي امريكائيان

از آن در آخرين سالهاي 50 به نحو تهديد آميزي مي رفت كه در عرصه ي مناسبات بين المللي همه چيز را تحت الشعاع قراردهد.

خدمت گذاراني خستگي ناپذير در آسمان

قبل از سال 1956 اشخاصي كه در دو كرانه ي اقيانوس اطلس مي زيستند فقط مي توانستند

از طريق راديو تلفن با هم تماس بگيرند.واگر شرايط جوي بد بود گاه امكان تماس اصلا وجود نداشت.آنگاه در1956 نخستين كابل تلفن زير دريايي در اقيانوس اطلس كشيده شد و36 خط تلفني فارغ از پارازيت به دست آمد.

فقط 6 سال بعد تلستار ماهواره ي مخابراتي رله ي از كران تا كران اقيانوس اطلس به فضاپرتاب گرديد .وهنوز چند سال نگذشته جاي خود را به ماهواره هاي مجهزتر و تواناتري

داد.با وجود بر اين تلستار به تنهايي مي توانست از عهده ي نقل نزديك به يك هزار مكالمه ي تلفني برآيد.

علاوه بر آن استفاده ي از تلستار به ارتباط راديو تلفني محدود نمي شد.اين ماهواره همچنين

مي توانست علائم تلويزيوني را از يك سوي اقيانوس گرفته بسوي ديگر آن بفرستد.به دلائل فني ،تصويرهاي تلويزيوني را فقط مي توان با امواج خيلي كوتاه پخش كرد ،اما اين امواج چون نور تنها مي توانند در امتداد خط مستقيم حركت كنند. از اين رو در خشكي ارسال علائم تلويزيوني به راه هاي دور احتياج به كابلهاي گران قيمت ((كواكسيال))ويا شبكه رله اي از برج هاي بلند مخصوص امواج خيلي كوتاه دارد هر كدام در داخل حوزه ي ديد نزديكترين همسايگان خود قرار گرفته باشد .

براي مخابره ي علائم تلوزيوني از يك سوي اوقيانوس اطلس بسوي ديگر آن يا احتياج به كابل كواكسيال به درازاي اقيانوس مي بود كاري كه از لحاظ امكانات فني عملي نبود ، و يا احتياج به گروحي كشتي كه هر كدام مجهز به دكل 30متري رله باشند وبه دقت در فواصل مناسب جا بگيرد و شايد رويهمرفته يكصد تائي از آنها لازم باشد . با وجود برين تلستار كه قطر آن حتي از 90 سانتيمتر هم كمتر بود توانست اين كار را انجام دهد . ماهواره تلستار به معني واقعي كلام نقش يك برج رله را كه چندين هزار كيلومترارتفاع داشته و در آن واحد از اروپا و امريكا هر دو براي امواج الكترونيك قابل رويت باشد بازي كرد .

شاهكارهاي تلستار هر جند كه شايان توجه بوده اند اما در واقع قدمهاي لرزان اوايه اي در راهي كه توسط ماهواره هاي مخابراتي گشوده شده اند بيش نيستند . هم اكنون مدتي است كه يك شبكه ي جهاني از ماهواره هاي پيشرفته ي بسياري از نقاط دور دست كره را در تماس فوري با يكديگر_ از راديو ، تلوزيون ،تلفن ، مخابره ي عكسي اسناد و انواع ديگر ارتباط دور – قرار داده است .

چشم بر زمين

نخستين سيستم ماهواره اي كه در جهان به منظور مخابره ي اطلاعات عملي روزمره به وجود آمد در زمينه ي هوا شناسي بود . برنامه بسيار موفق تايروس در سال 1960آغاز گرديد و نشان داد دوربيني كه از فضا به زمين بنگرد اطلاعاتي از آب و هوا به دست مي دهد كه از هيچ راه ديگري براي هوا شناس قابل تهيه نيست . تايروس توانست توفانها و گردبادهاي مهيب را در حال تكوين در دل اوقيانوس ها ببيند و خبرش را چندين روز زودتر از دستگاه هاي گوش به زنگ ديگر به مراكز هوا شناسي برساند . و توانست شاهد در هم شكستن بهاري يخها در رودخانه ي سن لوران (كانادا) باشد و پيش بيني هاي هوا شناسي براي ارسال تداركات تازه به پايگاه هاي اطراف قطب جنوب بكند . ماهواره هاي تايروس بعدي توانستند كارهاي حساس تري چون پيش بيني هوا براي پرتاب هاي پرژه ي سر كوري را بر عهده بگيرند . تايروس آخرين ماهواره از اين سري جاي خود را به ماهواره هاي تكامل يافته تر نيبوس و اسا داده است كه خود هسته ي سيستمي را تشكيل مي دهندكه دارد از از هنر پيش بيني جوي دانش دقيقي مي سازد .

برچسب‌ها:

كشف كتيبه هخامنشي در خارك
جزيره خارك در استان بوشهر كه امروزه نامش با نفت و اسكله هاي تي و سايلند گره خورده است، از جمله قديمي ترين سكونتگاه اقوام ايراني بوده است. اين جزيره كه در 35 كيلومتري بندر گناوه و 55 كيلومتري بندر بوشهر قرار دارد، از دوران هخامنشيان به عنوان يكي از جزاير مسكوني شناخته مي شد. اين جزيره پس از آن در دوره هاي اشكاني و ساساني نيز مورد بهره برداري قرار گرفت و توانست يادگارهايي از دوران خود به جا بگذارد كه مهم ترين آن دخمه هاي باقيمانده در ارتفاعات اين جزيره مي باشد.


خارك در تاريخ 250 ساله اخير ايران هم نقش خود را ايفا كرده است، در دوران زنديه بود كه ميرمهناي بندر ريگي موفق شد بقاياي استعمارگران هلندي را براي هميشه از آب هاي خليج فارس بيرون ريزد و طي دو جنگ، انگليسي ها را در سواحل آن منهدم كند. در ميانه دهه 1330 و با كشف نفت در فلات قاره ايران جزيره خارك توسط دولت به عنوان جزيره نفتي انتخاب شد و از آن پس، روند شتابان توسعه در آن شكل گرفت و به يكي از مراكز عمده كارگري تبديل شد. لوله هاي نفت از داخل فلات ايران راه به سوي اين جزيره گشوده و با حركت در بستر دريا خود را به بزرگ ترين اسكله نفتي دنيا مي رساند. روزانه ده ها نفتكش بزرگ و كوچك در كنار اين اسكله ها پهلو گرفته تا طلاي سياه را با خود به بازارهاي مصرف برسانند. مردم خارك كه بومي اين جزيره هستند نيز از دير باز در حوزه تاريخي و فرهنگي از خود يادگارهاي جالبي بر جاي گذاشته اند.


در اين ميان با روند توسعه روزافزون اين جزيره بر حسب اتفاق برخي از گره هاي ناگشوده آن در بسياري از مواقع مشخص مي شود. چندي پيش در خبر ها آمده بود كتيبه اي با خط ميخي متعلق به دوران هخامنشيان در آنجا كشف شده است. باستان شناسان مي گويند كشف اين كتيبه سند محكمي مبني بر نام گذاري خليج فارس است.


به گزارش ميراث خبر، علي اكبر سرفراز، يكي از باستان شناسان سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر با بيان اين مطلب به ميراث خبر افزود: <هر چند پيش از اين نيز نام خليج فارس برازنده ترين نام بوده است اما با كشف كتيبه اي به خط فارسي باستان و متعلق به دوره هخامنشيان مي توان از اين نام گذاري با سند محكم ديگري دفاع كرد.> كتيبه اي به خط فارسي باستان روز چهارشنبه 23 آبان امسال در پي احداث جاده اي در جزيره خارك از زير خاك نمايان شد. كارشناسان در نخستين مطالعات خود روي اين كتيبه، قدمت آن را به دوره هخامنشي تخمين زدند.


سرفراز در ادامه گفت: <كشف اين كتيبه سنگي در جزيره خارك آن هم زماني كه بر سر نام خليج فارس بحث هاي متعددي در دنيا به راه افتاده است را مي توان به شكل يك معجزه ديد. اين كشف بي شك يكي از مهم ترين يافته هاي باستان شناسي براي اثبات نام خليج فارس خواهد بود.>


در حال حاضر سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان بوشهر ادامه فعاليت احداث جاده در خارك را متوقف كرده است تا وضعيت محوطه اي كه اين كتيبه در آن يافت شده است مشخص شود.


از سوي ديگر به درخواست سازمان ميراث فرهنگي بوشهر، دكتر بشاش، خط شناس فارسي باستان به منظور خواندن كتيبه به خارك دعوت شده است كه به گفته سرفراز اين كتيبه طي چند روز آينده خوانده خواهد شد. به گفته دكتر سرفراز مطالعات اوليه در محل كشف كتيبه نشان مي دهد كه اثري از بناي دوره هخامنشي وجود ندارد.


وي اعتقادات بي شماري در مورد علت وجود اين كتيبه در خارك دارد كه طي چند روز آينده آنها را بازگو خواهد كرد. نخستين مطالعات نگارش كتيبه هخامنشي خارك نشان مي دهد اين كتيبه به شكل نامنظم و نامتعارف در پنج سطر و سطر هاي آن به صورت سه و دو سطر به هم چسبيده و به زبان فارسي باستان نوشته شده است. پيش از اين سطرهاي جدا از هم در دوره هخامنشي تنها در متوني ديده شده كه به زبان هاي مختلف بوده است. <مسعود بشاش>، رئيس مركز مطالعات كتيبه شناسي در پژوهشكده زبان و گويش در اين باره گفت: <كتيبه يافت شده در جزيره خارك روي نوعي سنگ مرجاني مخصوص اين جزيره كه به آن سنگ خارا گفته مي شود و احتمالابه صورت صخره اي بوده است نوشته شده و پنج سطر دارد.> وي افزود: <سطر هاي اين كتيبه به صورت سه و 2 سطر به هم چسبيده و به زبان فارسي باستان نوشته شده است.> به گفته بشاش پيش از اين سطرهاي جدا از هم در دوره هخامنشي تنها در متوني ديده شده است كه به زبان هاي مختلف بوده و براي نشان دادن اين زبان ها آنها را جدا از هم و با يك سطر فاصله مي نوشتند. وي در ادامه با بيان اينكه در اين كتيبه سطرها به زبان فارسي باستان است از هم جدا شده كه اين موضوع نياز به پژوهش دارد، افزود: در اطراف اين سطرها چند حروف هجاي پراكنده روي سنگ ديده مي شود كه به شكل خط ميخي هستند و بايد مورد مطالعه قرار گيرند. بشاش درباره زمان خوانده شدن اين خط گفت: <قرائت آن زمانبر خواهد بود و به همين علت علاقه منداني كه مايلند از متن آن آگاه شوند بايد مدتي را صبر كنند.> شاهدان محلي كه از نزديك كتيبه را ديده اند مي گويند: روي كتيبه عكسي از يك تاج نيز ديده مي شود.


صخره حامل سنگ نبشته


در آخرين گزارش ها از خوانش كتيبه هخامنشي آمده است: كتيبه روي سنگ مرجاني بومي جزيره با عرض و طول تقريبي يك متر نوشته شده هرچند كه اكنون از محل اصلي خود جدا و تبديل به يك شيء منقول شده است، اما در اصل خود، گويا اثري غيرمنقول بر صخره هاي مرجاني جزيره بوده است.


ظاهر سنگ نبشته


اين كتيبه تنها بر يك سطح سنگ و بدون تراش يا صيقل كاري سطح زيرين آن نوشته شده است. كتيبه از شش سطر تشكيل شده كه ظاهرا دربردارنده شش واژه به خط و زبان فارسي باستان هخامنشي است. از آنجا كه هر واژه در يك سطر مستقل نوشته شده، كاتب نيازي به استفاده از يك ميخ كج به عنوان واژه جداكن متداول در اين خط را نداشته و از آن بهره اي نبرده است. در ميانه اثر و در ابتداي سطرهاي سوم و چهارم (كه بسيار آميخته و درهم است) نگاره اي به مانند يك تاج خوابيده ديده مي شود كه احتمال اينكه ناشي از فرسايش هاي طبيعي صخره و پديده اي اتفاقي باشد، غيرممكن به نظر مي رسد. وضعيت سطرهاي سوم و چهارم نشان مي دهد كه اين دو سطر با در نظرداشتن وجود نگاره تاج، از محلي جلوتر نوشته شده است. چهار سطر آغازين با خطي باريك و بلند از دو سطر پاياني جدا شده اند و همچنين هيچيك از هشت كوته نوشت فارسي باستان در اين كتيبه به كار نرفته است. ويژگي ديگر اين كتيبه، نگارش عجولانه و توام با بي دقتي آن است. سنگ نبشته هاي هخامنشي، همگي متوني سلطنتي بوده و با دقت و ظرافت ويژه اي نوشته شده اند. كتيبه خارك از لحاظ سبك اجرا، بيشتر شبيه ويژگي هاي كتيبه نويسي عصر ساساني است تا دقت و ظرافت فني و هنرمندانه عصر هخامنشي.


قدمت سنگ نبشته


خط ميخي فارسي باستان در سال هاي آغازين پادشاهي داريوش بزرگ به وجود آمده و در پايان عصر هخامنشي به فراموشي سپرده شده است. به عبارت ديگر اين خط در حدود سال 330 پيش از ميلاد تا حدود سال هاي 520 پيش از ميلاد به مدت 190 سال به عنوان خط سلطنتي شاهنشاهي هخامنشي رواج داشته است. گونه هاي نخستين و پاياني اين خط، اندك تفاوت هايي در شيوه نگارش دارا هستند (براي نمونه اندازه پهنا يا بلندي برخي از علامت ها) كه براي تعيين قدمت دقيق تر به كار مي آيد. كتيبه خارك به طور توامان داراي ويژگي هاي نگارشي سده هاي نخستين و پاياني حيات اين خط است. مقايسه علامت هاي ميخي كتيبه خارك با ديگر نمونه هاي نبشته هاي هخامنشي، نشان مي دهد كه دو سطر پاياني كتيبه خارك با ويژگي نوشته هايش در سده هاي نخستين هخامنشي و چهار سطر نخستين آن با ويژگي هاي متاخر آن نوشته شده است. با اين وجود، سطرهاي نخستين كتيبه از نظر فرسايش ظاهري كهن تر به نظر مي آيند.


خوانش و ترجمه سنگ نبشته


همانگونه كه گفته شد، در اين كتيبه شش واژه در شش سطر نوشته شده كه واژگان يكم، دوم، پنجم و ششم، تقريبا به راحتي خوانده مي شود اما واژگان چهارم و پنجم به اندازه اي فرسوده و تخريب شده كه در مجموع بيش از چهار علامت آن قابل تشخيص نيست. از چهار واژه اي كه خوانده مي شوند، تنها يكي از آنها (واژه نخست) داراي سابقه در متون پيشين فارسي باستان است و سه واژه ديگر به كلي تازگي دارند. در نتيجه امكان ترجمه كامل و حتي تقريبي متن سنگ نبشته به سادگي امكان پذير نيست.


واژه يكم- داراي دو حرف <آ/اَ> و <هَـ< :>آهَه / اَهَه( >گذشته سوم شخص مفرد يا جمع فعل <بودن)>، به معناي <بود/ بودند.>


واژه دوم- داراي پنج حرف <سَ>، <آ/ اَ>، <ك>، <شَ> و <آ/ آ< :>ساكوشـا/ سـاكشا.> ظاهرا يك نام خاص است و داراي پيشينه اي در متون فارسي باستان نيست. اما قابل قياس است با واژه هاي در پيوند با سكاييان به مانند: <َسكَـئيـبـش( >سكائيه) و نيز با واژه هاي در پيوند با كوشاييان يا اتيوپيان به مانند <كوشـا>(اتيوپي.) لازم به يادآوري است كه پسوند <شا> در متون فارسي باستان ارتباطي با <شاه> ندارد. شاه در فارسي باستان به شكل <خشايثي يه> نوشته مي شود.


واژه سوم- تنها داراي دو حرف قابل خوانش <هَـ> و <اي< :>هـيـ...> است. در متون فارسي باستان، پيشوند< هي> تنها در واژه هاي در پيوند با هنديان به مانند: <هيدوش>(هند) ديده شده است.


واژه چهارم- تنها داراي دو حرف مبهم <كَ> و <آ/ اَ> كه به احتمال فضاي ميان آنها نيز تخريب شده و دنباله بلافصل يكديگر نيستند. نگاره تاج نيز در كنار حرف <كَ> جاي دارد.


واژه پنجم- داراي چهار حرف <بَ>، <هَـ>، <نَ> و <مَ< :>َبَهنَم.> اين واژه نيز براي نخستين بار ديده مي شود و معناي آن دانسته نيست. در پايان اين سطر، يك نشان شبيه علامت واژه جداكن معكوس ديده مي شود كه آن نيز داراي پيشينه در اين خط نيست.


واژه ششم- داراي دو حرف <خَ> و <آ/ اَ< :>خا.> پايان اين واژه مبهم است و احتمال آسيب ديدگي در يك حرف مي رود.


مساله اصالت سنگ نبشته


بديهي است كه به هنگام كشف يك اثر باستاني، نخستين پرسشي كه مي بايد بدان پرداخت، مساله اصالت اثر و اطمينان از غيرساختگي بودن آن است. در كتيبه خارك نيز لازم است تا پيش از هر چيز، بررسي هايي براي اطمينان از اصالت آن انجام شود. نكته هايي كه اين كتيبه را در معرض ترديدهايي قرار مي دهد و توضيح آنها لازم به نظر مي رسد، عبارت است از نگارش عجولانه و بدون دقت كافي متداول در تمامي آثار مشابه هخامنشي، كمبود يا نبود آثار رسوب هاي سطح سنگ در درون يا لبه هاي علامت هاي ميخي، سبك هاي چندگانه نويسي كتيبه، واژگان ناآشنا، گونه ناشناخته نويسي بخش دوم حرف <سَ> در سطر دوم، علامت وارونه شبيه به واژه جداكن در پايان سطر پنجم، آميختگي و بي نظمي سطرهاي سوم و چهارم و نيز نشان عجيب و ناشناخته تاجي ساساني به صورت خوابيده در ميانه كتيبه اي هخامنشي.
اينترنت ايراني هم تحريم شد
با از سرگيري دور جديدي از تحريم‌هاي بين‌المللي آمريكا عليه ايران، روند تحريم‌ها به فضاي اينترنت هم كشيده شده است به‌طوري‌كه در هفته گذشته ياهو و مايكروسافت در اقدامي غيرقابل منتظره ايران را از فهرست خدمات‌دهي خود خارج كردند. ياهو در بيانيه‌اي اعلا‌م كرد كه به منظور پيروي از محدوديت‌هاي اعمال شده از سوي آمريكا بر ارائه خدمات به كشورهاي خاص، در خدمات‌دهي خود تجديدنظر مي‌كند.

اين شركت افزوده است: براساس اين سياست، كاري را كه در حال حاضر انجام مي‌دهيم، اين است كه ثبت‌نام‌هاي(ايميلي) كشورهاي مشمول اين محدوديت را نپذيريم.

گرچه مايكروسافت هنوز به طور رسمي در اين رابطه اظهارنظري نكرده است اما شواهد امر نشان مي‌دهد كه نام ايران از فهرست خدمات اين غول نرم‌افزاري نيز خارج شده است.

در اين ميان گوگل كه تقريبا در بسياري از موارد زير بار چنين دستوراتي از سوي مقامات آمريكايي نرفته است، هنوز ايران را در فهرست خدمات خود دارد و اعلا‌م كرده است كه گمان نمي‌كند حفظ نام ايران در فهرست كشورهايش، ناقض اين تحريم‌ها باشد و شركت خدمات اينترنتي <گوگل> به عنوان يك گزينه براي كاربران جي‌ميل ايراني باقي مي‌ماند.

براساس برخي اطلا‌عات غيررسمي و مستند نيز شنيده شده كه آمريكا برخي از ‌IP هاي ايران را نيز مسدود كرده است و با استفاده از آنها امكان دسترسي به برخي سايت‌ها وجود ندارد.

با وجود تنش‌هاي بسياري كه بر سر مسائل هسته‌اي ايران وجود دارد، ايالا‌ت متحده با اعمال برخي تحريم‌ها قصد دارد تا فشار عليه ايران را افزايش دهد تا آنطور كه مي‌خواهد مذاكرات هسته‌اي را به نفع خويش پيش ببرد.

در همين راستا علا‌وه بر تحريم‌هاي اقتصادي و سياسي، به محيط اينترنت نيز ورود پيدا كرده است و با استفاده از اين ابزار اطلا‌عاتي كه امروزه به يكي از اركان توسعه كشورها مبدل شده، قصد دارد تا عرصه را بر ايران تنگ‌تر كند.

سلطه آمريكا روي فضاي مجازي در حالي در روزهاي اخير شكل متفاوتي به خود گرفته است كه در روزهاي برگزاري اجلا‌س جامعه جهاني اطلا‌عاتي، موضوع حاكميت اينترنت و تسلط و اداره اينترنت توسط اين كشور، يكي از داغترين موضوعات اين اجلا‌س بود.

گرچه اين اجلا‌س قصد داشت تا حاكميت اينترنت و فضاي مجازي را از دست آمريكا خارج كند، اما عليرغم متفقالقول بودن بسياري از كشورهاي دنيا بر سر اين موضوع، اين مساله بي‌نتيجه ماند و همچنان اين كشور علا‌وه بر سلطه بر دنياي اينترنت و غول‌هاي اينترنتي، قصد دارد تا افسار بزرگترين غول‌هاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري دنيا را تحت‌تاثير خود قرار دهد.

kalamati az hesam ssteps

قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره



احكام چت: در اسلام اگر مردي و زني به قصد چت خصوصي(استقفر الله) وارد مسنجر شوند ، واجب است كه قبل از شروع چت ، صيغهء حلاليت مجازي بين آن دو جاري شود . اين صيغه به صورت لوگو در دسترس همه افراد قرار مي گيرد تا با كليك به روي آن به صورت خودكار جاري گردد. * كليك كردن هر دو نفر مستحب است. * بديهي ايست كه اين صيغه ، تنها تا باز بودن پنجرهء چت اعتبار دارد و با بسته شدن پنجره ، چه سهون و چه عمدن ، صيغه خود به خود فسخ ميشود



من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس که قصه مادربزرگ درست بود هميشه يکي بود و يکي نبود



زندگي جدولي است كه هر كس به حل آن پي ببرد ، جايزه اش مرگ است



تو عشق مـن بودی و من عروسک ای بی وفا عشق جديد مبارک
kalamati az hesam ssteps
قلبم رو شكستي ولي من بيشتر از قبل دوستت دارم ميدوني چرا ؟؟؟ چون حالا هر تيكه از قلبم تورو جداگونه دوست داره



احكام چت: در اسلام اگر مردي و زني به قصد چت خصوصي(استقفر الله) وارد مسنجر شوند ، واجب است كه قبل از شروع چت ، صيغهء حلاليت مجازي بين آن دو جاري شود . اين صيغه به صورت لوگو در دسترس همه افراد قرار مي گيرد تا با كليك به روي آن به صورت خودكار جاري گردد. * كليك كردن هر دو نفر مستحب است. * بديهي ايست كه اين صيغه ، تنها تا باز بودن پنجرهء چت اعتبار دارد و با بسته شدن پنجره ، چه سهون و چه عمدن ، صيغه خود به خود فسخ ميشود


من براي سالها مي نويسم سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند افسوس که قصه مادربزرگ درست بود هميشه يکي بود و يکي نبود



زندگي جدولي است كه هر كس به حل آن پي ببرد ، جايزه اش مرگ است




تو عشق مـن بودی و من عروسک ای بی وفا عشق جديد مبارک

سعي کن مثل خورشيد زياد نور ندي چون همه از نورت استفاده مي کنن ولي اصلا نگات نمي کنن؛ سعي کن مثل ستاره کم نور بدي تا همه تو خلوت شباشون دنبالت بگردن
مروري بر رمان <در انتهاي آتش آيينه> نوشته پوران فرخزاد؛ تقلب اين نيمه پر از سوءتفاهم






رمان حجيم <در انتهاي آتش آيينه> نوشته شاعر، نويسنده و محقق معاصر خانم پوران فرخزاد تم هاي متعددي را دربرمي گيرد اما آنچه به عنوان تضاد اصلي شخصيت رمان، زمينه شكل بندي تم اصلي رمان را رقم مي زند، چالش اين شخصيت با مناسبات و ارزش هاي جامعه اي است كه وجه زن ستيز آن اكثر مواقع در سخيف ترين شكل خود صورت مي بندد و شايد همين موقعيت ناگوار مردسالار است كه شخصيت اصلي داستان يعني <شاخه نبات شادمهر> را وا مي دارد كه از مرد هاي دوروبر خود به صورتي عاصي گريزان باشد و نيمه و جفت گم شده خويش را نه در عالم بيرون كه در درون خود جست وجو كند.


او بر اين باور است كه فرا يافت اين نيمه از دست شده مي تواند در بازيافت و پيوندي خجسته او را به سوي نهايت زيبايي و سرخوشي رهنمون شود. در جهان داستان <در انتهاي آتش آيينه> حتي خوشبخت ترين زن - شباب شادمهر - كه به ظاهر از تمام امكانات پرستيژساز! برخوردار است، به سبب اليناسيون و سقوط در ورطه اي كالاوار كه جز به كار تمتع نمي آيد، يقينا موجود مفلوك و شوربختي است و شوربختي مضاعف آنكه فضاي فرهنگي موجود چنان با ظرافت، او را در هم كوفته كه هرگز به اين فهم


نمي رسد كه در يك ايلغار به نام ازدواج چگونه تمام توانايي هاي بالقوه اش را بي آنكه بداند به آتش كشيده است. شباب پيش از ازدواج، با نقش زدن بر بوم نقاشي، در تكاپوي گسترش خويش و جهان است اما پس از اين ازدواج ظاهرا موفق و گذران در كنار نيمه اي كه با نيمه گم شده او ماهيتا مغايرتي تام دارد به خودزني مي افتد و به ورطه وحشتناك روزمر گي سقوط مي كند. البته اين خودزني پيچيده و پوشيده تنها براي كساني ميسر است كه تلخ كامانه درمي يابند كه اين ازدواج كذايي، نبات را با قلم و قلم مو و رنگ و بوم به صورتي هول آميز بيگانه مي سازد و <مفيستوفلس> بساز و بفروش تمام تابلو هاي هميشه اش به ثمن بخس مي خرد.


من در اين يادداشت به گمان خود بر آنم تا از نيمه گمشده <شاخه نبات> حرف بزنم. رمان 828 صفحه اي فرخزاد با اين گفت وگو شروع مي شود: -< بس كن ديگر چقدر صدايم مي كني... خسته شدم - ]...[ كاري نكن ازت دلگير بشوم، امشب شب مهميه و تو... - چه داري مي گويي... اصلاً ما با هم آشنايي اي داريم كه از همه دلگير بشويم. - اشتباه نكن ما سال هاست با هم زندگي مي كنيم... فقط خدا مي داند چقدر بهت تلنگر زدم، چقدر صدايت كردم، چقدر به خوابت آمدم و تقلاكردم تا بفهمي اما...>


اين شروع ظاهراً معمولي و متعارف زماني به جايگاه خلاقه و شگفت انگيز خود دست پيدا مي كند كه از منشور بينامتني رمان دوباره بازخواني شود و تازه در چنين وضعيتي است كه ادراكات عرفاني، فلسفي، روانشناختي و ديني مي توانند همين كلمات ظاهراً ساده را بازيافت فرهنگ هاي متفاوت پر تلون سازد.


سقراط مي گويد: <خودت را بشناس.> منبع وحي در گزاره خاص خود مي فرمايد: من عرف نفسه فقد عرف ربه. حافظ شيرازي مي گويد: < درون من خسته دل ندانم كيست / كه من خموشم و او در فغان و در غوغاست.> و اين حديث در فرهنگ هاي مختلف به يك فراروايت متكثر تبديل مي شود! و مبتني بر چنين نگره اي است كه با تفسير بن مايه ها، حوادث و رخدادهاي كتاب درمي يابيم كه شاخه نبات در فراسوي فيزيك شناخته شده و محصور در نشانه هاي محدود به دنبال نيمه گم شده خويش مي گردد؛ نيمه اي كه اگر با يقيني <گوستاويونگ>ي به دنبال آن باشيم بايد در آتش حسرت آنيموس - Animus نيمه مردانه پنهان در وجود زن سر به دود سودا ساييد و در روند اين سودازدگي چنان عيارشناس شد كه از آنيموس هاي كاذب و غيراصيل بي پروا و شجاعانه درگذشت. بگذار من اينگونه آنيموس را به صورتي سمبوليك آنيموس هاي چهارراهي و يا كافه تريايي بنامم و گفتم از اينان بايد شجاعانه درگذشت. اين قيد بدان سبب به كار گرفته مي شود كه مكانيسم هاي فرهنگي و اجتماعي گاه چنان از زنان جرات ستاني مي كند كه آنان اغلب بي كمترين تمايل مجبور مي شوند يك عمر با كساني سر كنند كه حتي در يك نگاه عاشقانه هم با هم همخواني ندارند و تنها با سوءتفاهم هاي ساختگي روزهاي نخستين آشنايي كه اكثراً در پس پرسونا < > persona به گول زدن همديگر اشتغال دارند، خود را به عنوان نيمه گم شده همديگر جا زده اند. اما شوكت آن نيمه گمشده ازلي كجا و تقلب اين نيمه پر از سوءتفاهم كجا! چنين غبني آنچنان كه در رمان مورد نظر اتفاق مي افتد اگرچه وجه فراگيرش به خاطر شرايط تاريخي دامنگير زنان است ولي فرخزاد درنگاهي واقع بينانه، جنس مذكر را نيز از فريب آنيما هاي بدلي مصون نمي بيند. چنانچه گاهي به شكلي هنري براي شجاع الدين شادمهر اين فريب خورده بزرگ گونه قلمش را تر مي بينم.


شخصيت اول رمان يعني شاخه نبات دوبار در پيداكردن نيمه گم شده خويش مغبون واقع شده، اما شجاعانه نيمه دروغكي را پس زده و مهر طلاق را به پيشاني خود كوبانده است تا يك عمر مجبور نباشد خود را پشت ماسكي پنهان كند كه يا زاييده تحملي ناخواسته است و يا ماسكي است كه سوء نيت را لاپوشاني مي كند. پدر همين شاخه نبات تا لب گور، مادر شاخه نبات را كه تنها مي تواند نيمه گمشده يك موزاييك باشد تحمل مي كند و به واسطه همين نيمه زبر و زمخت است كه نبات در وصف ناكامي هاي او چنين مي گويد: < مي دانيد پدرم به هيچكدام از آرزوهايش نرسيد، نه در موسيقي نه در خوانندگي و نه در خوشنويسي و هميشه درجه دوم و سوم باقي ماند. به قول خودش اين اواخر فقط شده بود ماشين پول سازي. آخر برج حقوق را مي ريخت توي دست هاي مادرم.> (ص 282)


گل شجاع الدين شادمهر با عشق سرشته شده بود. شاخه نبات تجلي اين عشق را هرگز در طنين قرار باخته صداي پدر و ساز او فراموش نمي كند، به ويژه گاهي كه هر دو با هم دم مي گرفتند: طفيل هستي عشقند آدمي و پري / ارادتي بنما تا سعادتي ببري.


شاخه نبات در 40 سالگي هم هنوز آنقدر شاداب و زيبا مانده است كه بي هيچ غمزه اي بتواند دلبري كند اما تجربه زيست شده در پنهان ترين لايه هاي دلش مي گويد: <از خود بطلب هر آنچه خواهي كه تويي.> ديگر روزگار شباب و فريب هاي دم دستي براي او گذشته است و درايت هاي سر برآورده در 40 سالگي به او ياد داده كه هرچه را تصنعي است، بايد براي شباب ها رها كند و مي بينيم پس از كشف حافظ تهراني و شيرازي كه خود رويكردي وحدت وجودي به جهان متلون است، نامزد مهندس، پولدار و سرشناس خود را رندانه رها مي كند. جدايي از مهندس صبا و ازدواج صبا با شباب خواهر شاخه نبات، خود يكي از فصل هاي پر تعليق و جذاب رمان است كه كششي فوق العاده دارد.


شخصيت اصلي رمان در پي انسان ازلي است. شايد دنبال آن است تا مشي و مشيانه را دوباره در پيوندي جدايي ناپذير به ريشه گياه ريواس برگرداند. شايد مي خواهد رديه اي بر نظر افلاطون بنويسد كه در رساله ميهماني مي گويد، خدايان در ابتدا انسان را كروي و دو جنسي آفريدند و پس آنها را از هم جدا ساختند. شايد مي خواهد بگويد من باور كارل گوستاو يونگ را تاييد مي كنم كه بين آنيما و آنيموس اتحاد و ازدواجي جادويي اتفاق افتاده است.آيا با توجه به ازدواج هاي ناموفق شاخه نبات، او در فكر ازدواجي جادويي نيست و با وقوف به تبارشناسي عشاق ازلي، دنبال حافظ خود نمي گردد؟ يونگ مهم ترين آركي تايپ يا كهن الگو در رشد و تكامل آدمي را پيوند و تعادل بين آنيما و آنيموس مي داند. آيا حافظ تهراني، كهن الگوي <آنيما> وش خانم شادمهر در يك فرافكني ايده آل نيست؟ يونگ به كرات توصيه كرده است كه نيمه گمشده را در وجود خويش جست وجو كنيد. و ما به كرات چنين معنايي را از زبان حافظ شيرازي و تهراني و زن آيينه نشين مي شنويم كه به عنوان راهكار، جهت رهايي شاخه نبات به او تذكر داده مي شود.


به گمان من آنچه هر از گاه آن هم به گاه اضطرار به هيئت زن آيينه نشين در آن آيينه قدي تبلور مي يابد، در انطباق با اصطلاح شناسي كارل گوستاو يونگ همان چيزي است كه يونگ <سايه>اش نام مي نهد. سايه كاركردش به گمان يونگ، هشدارهاي بازدارنده و ترغيب هاي ترميمي است. او در ظلمات پرتلاطم ندانستن، شبيه فانوسي دريايي است كه راه را مي نماياند تا پرتوي خضرگونه باشد. يونگ در كتاب <انسان و سمبول هايش> مي نويسد: هر موجود بشري اساسا داراي احساس تماميت است. و تماميت يعني يك احساسي قوي و بسيار كامل از خود و با چنين دريافت و ديدگاهي است كه در نوشته اي ديگر بين <من> و <خود> تفاوت و تمايز قائل مي شود و <خود> را در تقابل با <من> اقيانوسي بيكران مي بيند كه از روح نشات مي گيرد. در چنين ساختاري مي توان شاخه نبات را به مثابه <من> دانست و زن آيينه نشين را آن <خود> بيكران. در رمان <در انتهاي آتش آيينه>، حافظ شيرازي، حافظ تهراني و زن آيينه نشين هر سه همان بت عيار حضرت مولانا جلال الدين بلخي اند. مولانا در ظهور چنين وضعيت مثبت اما متلوني مي فرمايد: هر لحظه به شكلي بت عيار درآمد / دل برد و نهان شد و ما اين دل بردن و روي نهان كردن را از سوي اين هر سه مي بينيم. اين هر سه اگرچه ظاهراً تجلياتي ديگرگونه دارند ولي ماهيتاً كاركردشان همسان است. آنها مي آيند تا در فراسوي قيود ظاهرا بي ارزش اما بي ارزش شده كه براي تكامل شاخه نبات و جان او گمراهي و بي حاصلي اند، اكسير مراد باشند. مجازها، ايماها و سمبل ها و حتي اشاره هاي اساطيري به كار گرفته شده در رمان خانم فرخزاد تا رماني كه بر اثر مسامحه نويسنده رمزگشايي نمي شوند، القائات شگفت انگيزي دارند. اما نويسنده بدون هيچ ضرورتي لذت درك ناگفته هاي رمان را از خواننده دريغ مي كند و با رمزگشايي و توضيحات ضايع ساز، اجازه نمي دهد تا خواننده در خوانش ويژه خود با رمزها درگير شود و به قول رولان بارت، متن در خوانش به صورت متني نويسا درآيد. ببينيد: <آيينه بلند كه ديرگاهي زيستگاه نقش هايي از شاخه نبات راستين بود اينك با تمام چشم خيره پيوستگي آن دو پاره گم شده به يكديگر بود.( >ص 616) با اين چنين كاري در تمام تعبير ها بسته مي شود تا فقط نگاهمان به دست نويسنده باشد...


با تمام جذابيت و قدرت تعليقي كه رمان <در انتهاي آتش آيينه> دارد، نويسنده خلاق آن در جاهايي بي مسامحه نمي ماند، كه من تنها به نمونه هايي از آنها اشاره و آرزو مي كنم كه در آيينه روزگار چون شاخه نبات تبلوري شوكت آفرين داشته باشد و اما آن نمونه ها:


يك: مشكلات به لحاظ رسم الخط: <تبريك مي گويم>، <نه هنر را مي شناسند>، <راحت طرف را به مقام خدايي مي رسانند.( >ص 127) كه شكل رسم الخطي شناسه ها از نظر فونتيك به ويژه هنگامي كه به صورت گفت وگو به كار مي روند، بسيار آزاردهنده است.


دو: نمود هر از گاهي صداي نويسنده، آن هم به عريان ترين شكل: <به راستي كداميك از زنان و مردان آن كوچه، آن داوران پاكدامن و معصوم مي دانستند بر آن دختر ساده تازه بلاغ، چه گذشته كه او به خودكشي پناه برده است.( >ص 442)


سه: يكي دو اشتباه از اين دست: <زال همچون هميشه تاريخ بي قراري مي كرد اگرچه چشمي به رودابه دختر خوب روي شاه سمنگان داشت.( >ص 644) كه مي دانيم رودابه دختر مهراب، شاه كابل است...


چهار: <اگر خوبي و بدي شرطي نبودند ومعناي ثابتي داشتند...> كه احتمالآً نويسنده كلمه شرطي را به جاي نسبي و به نادرست به كار گرفته است.
4/6/86

برچسب‌ها:

آشنايی با فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT
فناوري اطلاعات و ارتباطات چيست؟


در پنجاه سال گذشته بروز تحولات گسترده در زمينه كامپيوتر و ارتباطات، تغييرات عمده اي را در عرصه هاي متفاوت حيات بشري به دنبال داشته است. انسان همواره از فناوري استفاده نموده و كارنامه حيات بشري مملو از ابداع فناوري هاي اطلاعات و ارتباطات كه از آنان به عنوان فناوريهاي جديد و يا عالي، ياد مي شود بيشترين تاثير را در حيات بشري داشته اند.



دنياي ارتباطات و توليد اطلاعات به سرعت در حال تغيير بوده و ما امروزه شاهد همگرايي آنان بيش از گذشته با يكديگر بوده، بگونه‌اي كه داده‌ها و اطلاعات بسرعت و در زماني غيرقابل تصور به اقصي نقاط جهان منتقل و در دسترس استفاده كنندگان قرار مي‌گيرد.

ICT يافناوري‌‌اطلاعات‌وارتباطات( Information & Communication Technology)، بدون شك تحولات گسترده اي را در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي و اقتصادي بشريت به دنبال داشته و تاثير آن بر جوامع بشري بگونه‌اي است كه جهان امروز به سرعت در حال تبديل شدن به يك جامعه اطلاعاتي است. جامعه اي كه در آن دانايي و ميزان دسترسي و استفاده مفيد از دانش، داراي نقشي محوري و تعيين كننده است. گستره كاربرد و تاثيرات آن در ابعاد مختلف زندگي امروزي و آينده جوامع بشري به يكي از مهمترين مباحث روز جهان مبدل شده و توجه بسياري از كشورهاي جهان را به خود معطوف كرده است

اما در تعريف فناوري اطلاعات و ارتباطات مي‌توان گفت؛ فناوري عبارت است از گردآوري، سازماندهي، ذخيره و نشر اطلاعات اعم از صوت، تصوير، متن يا عدد كه با استفاده از ابزار رايانه‌اي و مخابرات صورت پذيرد.



صرفنظر از تعاريف متنوع و دامنه وسيع كاربرد فناوري اطلاعات و ارتباطات در بخشهاي مختلف زندگي بشري، دسترسي سريع به اطلاعات و انجام امور بدون در نظر گرفتن فواصل جغرافيايي و فارغ از محدوديتهاي زماني محوري ترين دستاورد اين فناوري است.



مي‌توان از ارتباطات مطمئن و در دسترس بصورت كارآمد، به عنوان بخشي از ابزار مطرح سازي مشكلات جهاني بهره‌گرفت. ممكن است فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي به تنهايي گرسنه‌ها را سير نكند، گرسنگي را ريشه كن نكند، يا مرگ و مير كودكان را نكاهد، اما عواملي بيش از پيش و با اهميت هستند كه رشد اقتصادي و برابري اجتماعي را به حركت درمي‌آورند.



فناوري اطلاعاتي و ارتباطي؛ توليد، تنوع و توزيع كارآمد محصولات كشاورزي را مقدور مي‌سازد و امكان عرضه خدمات اوليه بهداشتي به افراد بسيار نيازمند مناطق محروم از تسهيلات بهداشتي را فراهم‌تر مي‌سازد. همچنين به آموزگاران اين امكان را مي‌دهد كه دانش خود را به دورافتاده‌ترين نقاط اين سياره برسانند. دسترسي به فناوري اطلاعات مي‌تواند ايجاد شركتهاي كوچك و گروه بندي فقيرترين و دورافتاده‌ترين مناطق جهان را تقويت كند و به آنها كمك كند و بخش عمده بازارهاي داخلي و جهاني را به هم پيوند دهد.

فناوري اطلاعات امكان جهش زير ساختهاي فقير را طوري فراهم ساخته كه دوري از بازارها ديگر عامل زيان نيست و كانالهاي توزيع ناكارآمد، ديگر از ميان رفته و به گذشته‌ها متعلق مي‌شوند.



فناوري اطلاعات و ارتباطات مي‌تواند تاثير بسيار زيادي در بهبود حكومت گرداني برجاي گذارد، مي‌تواند به مردمي كه دورافتاده، زبان بسته و غير قابل بروز بوده‌اند صدايي بدهد كه بتوانند صرف نظر از جنسيت و مكان زندگي خود سخن بگويند. با اين اوصاف با پذيرش قدرت فراوان فناوريهاي اطلاعاتي و ارتباطي در بهبود و اعتلاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي مردم، بايد آن را محور تمام راهبردهاي توسعه قرار دهيم.



بر همين اساس نظريه‌هايي مانند ايجاد دولتهاي الكترونيكي، شهرهاي الكترونيكي، آموزش الكترونيكي، و تجارت الكترونيكي مطرح گرديد و ظرف چند سال اخير در برخي از كشورها پيشرفتهاي قابل توجهي نموده است. مزاياي عملي شدن اين نظريه‌ها استفاده از فناوري اطلاعات و ارتباطات را به يك بحث جهاني و قابل توجه جوامع مختلف مبدل كرده كه يكي از آنها، بحث ايجاد دولتهاي الكترونيكي است.


دولتهاي الكترونيكي:

كاربرد شبكه اينترنت توسط سازمانهاي دولتي جهت ارايه خدمات و اطلاعات به مردم، شركتها و ساير سازمانهاي دولتي يكي از تعاريف دولت الكترونيكي است.



متخصصان و كارشناسان، دولت الكترونيكي را سازماني مجازي بدون ساختمان و ديوار توصيف مي‌كنند كه خدمات دولتي را بدون واسطه بصورت 24 ساعته و هفت روز هفته به مشتريان ارايه مي‌دهد.

به عبارتي دولت الكترونيكي به مجموعه ارتباطات الكترونيكي ميان دولت، شركتها و شهروندان و كاركنان دولت كه از طريق شبكه اينترنت برقرار مي‌شود اطلاق مي‌گردد.


مزاياي دولت الكترونيكي:

از جمله مزايايي كه براي دولت الكترونيكي برشمرده شده عبارت است از:



1- افزايش اختيارات شهروندان از طريق دسترسي به اطلاعات و اداره موثرتر امور دولتي .

2- بهبود ارتباطات ميان سازمانهاي دولتي با تجارت و صنعت و ساير سازمانهاي دولتي .

3- افزايش دقت و شفافيت در كارهاي دولتي .

4- رشد درآمدهاي دولت و كاهش هزينه‌هاي آن .

5- ارتقاء كارآيي سيستم‌هاي اقتصادي و ايجاد شفافيت براي جذب سرمايه‌گذاريهاي خارجي و پشتيباني در كشورهاي در حال توسعه .

6- ايجاد احساس بهتر در مشاركت اجتماعي و اصلاح تصميم‌گيريها و پياده‌سازي برنامه‌هاي توسعه.





زمينه‌هاي كاربرد دولت الكترونيكي:



دولت الكترونيكي داراي كاربردهاي متفاوتي است كه مي‌توان آنها را در 4 گروه زير دسته‌بندي كرد:



ارتباط دولت با شهروندان (از اطلاع رساني به مردم تا پرداخت صورت حسابهايي مانند قبوض آب، برق، تلفن، و جريمه هاي ترافيكي از طريق شبكه اينترنتي را شامل مي شود)



ارتباط دولت با تجارت و صنعت(مانند صدور مجوز و گواهي نامه ها، انجام خريد و فروش كالا و خدمت از طريق اينترنت)



ارتباط دولت با كاركنان(هدف ارايه اطلاعات به كاركنان دولتي با استفاده از شبكه هاي داخلي دولتي - اينترانت- اطلاعاتي مانند اطلاعات پرسنلي، مزايا، بازنسشتگي پرسنل و آخرين اخبار مربوط به فعاليت ها و درخواستهاي ساير كاركنان انجام مي گيرد)



ارتباط دولت با دولت(ارتباط سازمانهاي دولتي با يكديگر از طريق شبكه هاي داخلي است)





شهرهاي الكترونيكي:

در تعريف شهر الكترونيكي گفته شده:



ارايه دسترسي الكترونيكي شهروندان به شهرداري و اماكن مختلف شهري به صورت شبانه روزي و هفت روز هفته به شيوه اي با ثبات، قابل اطمينان، امن و محرمانه شهر الكترونيكي نام دارد.



با عملي شدن نظريه ايجاد شهرهاي الكترونيكي شهروندان مي‌توانند از طريق اينترنت هر زمان يا هر مكان به اطلاعات و يا خدمات آموزشي، تفريحي، تجاري، اداري و بهداشتي دسترسي پيدا كنند.





مزاياي شهر الكترونيكي:

شهر الكترونيكي داراي شرح وسيعي از عملكردها، قابليتها و مزايا مي‌باشد كه بصورت اختصار به موارد زير مي‌توان اشاره نمود:



1- فراهم آوردن خدمات اينترنت با كيفيت و سرعت بالا براي شهروندان و بهبود زندگي مردم با افزايش آگاهي آنان از فرايندهاي شهري و همچنين امكانات شهر و تسهيل انجام فعاليت هاي شهري.

2- دسترسي 24 ساعته مردم به خدمات شهري

3- كاهش ترافيك شهري و به تبع آن كاهش آلودگي هواي شهر به دليل كم شدن رفت و آمدها

4- صرفه جويي در وقت و انرژي

5- كاهش فساد اداري





پروژه هاي شهرهاي الكترونيكي در ايران :

مدتي است در كشور ما نيز به اين مهم توجه شده كه در اين زمينه مي توان به پروژه‌هاي شهرهاي الكترونيكي كيش و مشهد اشاره كرد.



سند راهبردي شهر الكترونيكي مشهد در 500 صفحه تنظيم و تحويل شهرداري آن شده است. اين سند در راستاي اهداف سند توسعه فناوري اطلاعات و ارتباطات قرار دارد و از اين جهت كه زمينه اجراي عمليات شهر الكترونيكي مشهد را بر اساس اصول علمي جهان راهبردي مي كند حائز اهميت است.



براي پياده سازي اصولي طرح شهر الكترونيكي و هوشمند كيش به عنوان پايلوت كشور، از يك شركت ايرلندي با تجربه براي تدوين طرح راهبردي فناوري اطلاعات و ارتباطات كيش استفاده شده است.



نمايندگان اين شركت تا پايان ارديبهشت ماه سال جاري (1383) در جزيره مستقر خواهند شد و فعاليت خود را آغاز خواهد كرد. اين شركت ايرلندي تا شش ماه آينده طرحي بر اساس مطالعه و تحقيق و تحليل از وضعيت جغرافيايي، اقتصادي و اجتماعي كيش ارايه خواهد كرد.





آموزش الكترونيكي:

آموزش الكترونيكي نوع جديد از آموزش و مبتني بر فناوري است كه در آن نيازي به حضور دانشجويان در كلاسهاي برنامه ريزي شده نيست. به عبارتي اين نوع آموزش استفاده از اينترنت براي يادگيري مي باشد كه از طريق ارتباطات اينترنتي و مرورگر در هر زمان و يا مكاني مي توان به اين مقصود دست يافت.



مفاد آموزشي در آموزش الكترونيكي با آموزش سنتي متفاوت است، بطوري كه در آموزش الكترونيكي 40 تا 50 درصد متن آموزشي از طريق استاد و بقيه درس از طريق همكاري و ارتباط مستمر دانشجويان تعيين و تدوين مي‌شود.



در برخي تعاريف آموزش الكترونيكي به سه دسته اصلي شامل: يادگيري شخصي، يادگيري جمعي و كلاسهاي مجازي تقسيم شده است:





يادگيري شخصي :

در يادگيري شخصي، فرد رشته مورد علاقه خود را انتخاب و در اينترنت به جستجو و تحقيق در باره آن مي‌پردازد.



يادگيري جمعي:

در يادگيري جمعي نيز سعي بر استفاده از ابزارهاي مختلفي چون سالنهاي تبادل نظر و گفتگوي اينترنتي است. دانشجويان به طور همزمان در اينترنت حضور يافته و در مورد موضوعات درسي و يا تمرينها و تحقيقات ارايه شده از طرف استاد به بحث و تبادل نظر مي‌پردازند.



كلاسهاي مجازي:

از كلاسهاي مجازي به عنوان بهترين و موثرين شيوه آموزش الكترونيكي نام برده شده است. در اين روش معلم و شاگرد تصوير يكديگر را رويت و تبادل نظر مي‌كنند.



مزاياي آموزش الكترونيكي:

مزاياي آموزش الكترونيكي با توجه به افزايش قابليت‌هاي آن ارتقاء مي‌يابد ولي بطور كلي مي‌توان به اهم موارد آن اشاره كرد:



1- پويايي دانشجويان در حين آموزش و ترغيب به امر پژوهش و در واقع ادغام امور آموزشي و پژوهشي در يكديگر در حين فراگيري.



2- حذف مشكل استاد محوري.



3- حذف فاصله و بُعد مكان و قابل دسترس بودن اطلاعات تمامي رشته‌هاي علمي در حداقل زمان ممكن و در هر نقطه .



4- عدم اختصاص مطالب آموزشي به قشر خاصي و امكان استفاده عموم افراد اعم از بيكار، شاغل و ... .



5- صرفه جويي در زمان و هزينه.



6- افزايش نيروي انساني مجرب و همگام با فناوري روز.



گفتني است، در مقابل مزاياي اين روش يك ايراد نيز توسط بعضي كارشناسان مطرح شده، ارتباطات اجتماعي كمتر دانشجويان در حين تحصيل است.





تجارت الكترونيكي:

تجارت الكترونيكي به عنوان يكي از مباحث مهم فناوري اطلاعات و ارتباطات مورد تاكيد كارشناسان بوده و با سرعت در حال جايگزين شدن تجارت سنتي است و بسياري از كشورها بهره‌مندي از آن را سرلوحه استراتژيهاي بازرگاني خود قرار داده‌اند.



خريد و فروش و تبادل هر گونه كالا، خدمات و يا اطلاعات از طريق شبكه‌هاي رايانه‌اي يا انجام مبادلات تجاري در يك قالب الكترونيكي،‌‌ از تعاريفي است كه براي تجارت الكترونيكي بيان شده است.



در كل نظام داد و ستد الكترونيكي اولين مشخصه آن سرعت، دقت، صحت، كنترل آمار و ارقام و استفاده صحيح از فرمهاي استاندارد مربوطه بسيار حائز اهميت مي‌باشد و براي تصحيح اشتباهات ثبتي فرصت كوتاه است. با اين وجود كارشناسان معتقدند كه به صرف وجود برخي خطرات نمي توان از كارايي بالا و دستاوردهاي مهم اقتصادي تجارت الكترونيكي چشم پوشيد و استفاده از آن را براي سود بردن از گردونه تجارت جهاني الزامي مي دانند و معتقدند استفاده از اين فناوري جديد نيازمند ايجاد بسترهاي فكري و فرهنگي براي پذيرش آن از طرف جامعه، رفع موانع حقوقي و قانوني و تامين پيش نيازهاي سخت افزاري و نرم افزاري است.





مزاياي تجارت الكترونيكي:

گستره مزاياي تجارت الكترونيكي روز به روز افزايش مي‌يابد و هر سال سهم بيشتري از تجارت جهاني توسط تجارت الكترونيكي انجام مي‌شود. از اهم مزاياي تجارت الكترونيكي مي‌توان موارد زير را برشمرد:



در خريد و فروش كالاها و ارايه خدمات فروش سهولت فراواني وجود دارد.

مشتري از قدرت انتخاب بالايي برخوردار مي شود و مي‌تواند به فروشگاههاي مجازي زيادي سرزده كالاي مورد نظر خود را انتخاب كند. بين 21 تا 70 درصد در هزينه هاي مختلف فعاليتهاي تجاري از قبيل تهيه اسناد و فاكتورهاي خريد و فروش صرفه جويي مي‌شود. فواصل جغرافيايي حذف مي‌شود



لازم به ذكر است، به رغم مزايايي كه تا كنون براي همگاني شدن تجارت الكترونيكي عنوان شده، خطراتي نيز در اين شيوه داد و ستد نوين وجود دارد كه دزدي الكترونيكي يكي از آنهاست، بگونه‌اي كه رمزهاي نقل و انتقال وجوه يا كالاها، شناخته شده و از حسابي به حساب ديگر منتقل شود.



گرچه تدابير مختلفي به كار رفته و كنترلهاي متعددي در مراحل مختلف به عمل آمده تا در حد قابل قبولي نظام تجارت الكترونيكي اطمينان بخش باشد (حتي، برخي موسسات و شركتهاي بيمه‌اي اقدام به بيمه كردن خطرات دستبردهاي رايانه‌اي كرده‌اند)، لهذا گهگاه گزارشهايي در خصوص بروز تخلفات، و سرقتهاي الكترونيكي داده مي‌شود كه كارشناسان و متخصصين امور تجارت الكترونيكي با برپايي همايشهاي بين‌المللي و نشستهاي تخصصي درصدد بوده‌اند كه با اعمال شيوه‌هاي نوين و اطمينان بخش مانند تمهيد حصول اطمينان در امضاهاي الكترونيكي و روشهاي ديگر از بروز تخلفات جلوگيري به عمل آورند

برچسب‌ها: